تسلیتلغتنامه دهخداتسلیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) تسلیة. اندوه وابردن . (مجمل اللغة). مأخوذ از تازی ، پند و نصیحتی که در بیرون کردن غم و اندوه از دل کسی گویند، ویژه چون آن کس مصیبت زده باشد. دلاسایی و خاطرنوازی و آسایش . (ناظم الاطباء). دلداری . اندوه بردن . غم زدایی . و رجوع به تسلی و تسلیة و تس
تسلیتفرهنگ فارسی عمید۱. خرسندی دادن؛ دلخوشی دادن؛ کسی را از غمواندوه رهایی دادن و سرگرم ساختن.۲. تسلی دادن شخص عزادار و مصیبتزده.
تسلطلغتنامه دهخداتسلط. [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) گماشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دست یافتن . (زوزنی ). بر کسی دست یافتن و غلبه کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). غالب گشتن و چیره شدن . (ناظم الاطباء). غالب شدن و دست یافتن بر کسی باقوت و قدرت
تسلیطلغتنامه دهخداتسلیط. [ ت َ ] (ع مص ) برگماشتن . (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). برگماشتن کسی را بر کسی . (آنندراج ). || چیره گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || روان کردن حکم و قدرت را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قوت و قهر داد
تصلیدلغتنامه دهخداتصلید. [ ت َ ] (ع مص ) نیک بخیل گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تصلیطلغتنامه دهخداتصلیط. [ ت َ ] (ع مص ) برگماشتن . لغتی است در تسلیط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تسلیت نامهلغتنامه دهخداتسلیت نامه . [ ت َ ی َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) سوگ نامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تسلیت کردنلغتنامه دهخداتسلیت کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آرام کردن و غم و اندوه از دل کسی بیرون نمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسلیت و تسلی و تسلیة شود.
commiseratesدیکشنری انگلیسی به فارسیcommiserates، دلسوزی کردن، ترحم کردن بر، تسلیت گفتن بر، اظهار تاسف کردن، تسلیت دادن
commiserateدیکشنری انگلیسی به فارسیکمدی کردن، دلسوزی کردن، ترحم کردن بر، تسلیت گفتن بر، اظهار تاسف کردن، تسلیت دادن
commiseratedدیکشنری انگلیسی به فارسیcommiserated، دلسوزی کردن، ترحم کردن بر، تسلیت گفتن بر، اظهار تاسف کردن، تسلیت دادن
تسلیت نامهلغتنامه دهخداتسلیت نامه . [ ت َ ی َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) سوگ نامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تسلیت کردنلغتنامه دهخداتسلیت کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آرام کردن و غم و اندوه از دل کسی بیرون نمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسلیت و تسلی و تسلیة شود.