تسولغتنامه دهخداتسو. [ ت َ ] (اِ) پهلوی تسوک و معرب آن طسوج (محل و ناحیه ) یشتها ج 2 ص 330 ح بنقل از ایرانشهر مارکوارت ص 74 (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به تسوک شود. || مقدار و وزن چهار جو
تسوفرهنگ فارسی عمید۱. یک قسمت از ۲۴ قسمت شبانهروز؛ یک ساعت.۲. یک قسمت از ۲۴ قسمت چوب گز بزازان.۳. یک قسمت کوچک از چیزی.
تسوفرهنگ فارسی معین(تَ) [ په . ] (اِ.) 1 - وزنی است برابر وزن چهار جو. 2 - یک بخش از 24 بخش شبانه روز، که یک ساعت باشد. 3 - یک بخش کوچک از هر چیزی .
تسیولغتنامه دهخداتسیؤ. [ ت َ س َی ْ ی ُءْ ] (ع مص ) دوشیدن شیر گردآمده ناقه را. (از متن اللغة). || فرو گذاشتن شتر ماده ،شیر را از پستان بدون دوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || مختلف شدن کارها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مختلف شدن کارها
تشیولغتنامه دهخداتشیؤ. [ ت َ ش َی ْ ی ُءْ ] (ع مص ) ساکن شدن خشم کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).
تصیولغتنامه دهخداتصیؤ. [ ت َ ص َی ْ ی ُءْ ] (ع مص ) درشورانیدن سر را به شستن چنانکه چرک از وی پاک نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تای تسولغتنامه دهخداتای تسو. (اِخ ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ قدیمی «چِئو» که از سال 951 تا 954 م . حکومت کرد.
تسؤرلغتنامه دهخداتسؤر. [ ت َ س َء ءُ] (ع مص ) بقیه ٔ نبیذ را خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): تسأر النبیذ؛ شرب سؤره و بقایاه . (متن اللغة).
تسورلغتنامه دهخداتسور. [ ت َ س َوْوُ ] (ع مص ) به دیوار بر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بر دیواربرآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بر دیوار برشدن . و از راه دیوار به خانه شدن . (مجمل اللغة). بر بالای دیوار شدن . (از اقرب الموارد) (از
تسوملغتنامه دهخداتسوم . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع مص ) خویشتن را نشان کردن در جنگ . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نشان حرب بستن بر خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). علامت جنگ بر خود بستن تا بدان شناخته شود. (از متن اللغة). نشان گرفتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تسونلغتنامه دهخداتسون . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع اِ) استرخای شکم و آن تسول است بر ابدال . (از متن اللغة).استرخای شکم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسول شود.
تسوئةلغتنامه دهخداتسوئة. [ ت َ وِ ءَ ] (ع مص ) تباه کردن چیزی را. (از المنجد). || عیب کردن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). عیب کردن و توبیخ کردن کسی را. (از المنجد): اِن ْ اَسَاءْت ُ فَسَوِّی ْٔ علی َّ؛ ای ان فعلت سؤاً فوبخنی علیه . (اقرب الموارد). و رجوع به تسوی ٔ و تسویة شود.
تسیلغتنامه دهخداتسی . [ ت ِ ](اِ) حقی که قماربازان صاحب خانه را دهند از برده های خویش . و این کلمه با تسو و تسگ از یک اصل است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تسگ و تسو شود.
تسؤرلغتنامه دهخداتسؤر. [ ت َ س َء ءُ] (ع مص ) بقیه ٔ نبیذ را خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): تسأر النبیذ؛ شرب سؤره و بقایاه . (متن اللغة).
تسورلغتنامه دهخداتسور. [ ت َ س َوْوُ ] (ع مص ) به دیوار بر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بر دیواربرآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بر دیوار برشدن . و از راه دیوار به خانه شدن . (مجمل اللغة). بر بالای دیوار شدن . (از اقرب الموارد) (از
تسوملغتنامه دهخداتسوم . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع مص ) خویشتن را نشان کردن در جنگ . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نشان حرب بستن بر خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). علامت جنگ بر خود بستن تا بدان شناخته شود. (از متن اللغة). نشان گرفتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تسونلغتنامه دهخداتسون . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع اِ) استرخای شکم و آن تسول است بر ابدال . (از متن اللغة).استرخای شکم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسول شود.
تسوئةلغتنامه دهخداتسوئة. [ ت َ وِ ءَ ] (ع مص ) تباه کردن چیزی را. (از المنجد). || عیب کردن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). عیب کردن و توبیخ کردن کسی را. (از المنجد): اِن ْ اَسَاءْت ُ فَسَوِّی ْٔ علی َّ؛ ای ان فعلت سؤاً فوبخنی علیه . (اقرب الموارد). و رجوع به تسوی ٔ و تسویة شود.
رانتسولغتنامه دهخدارانتسو. (اِخ ) نام ژنرال دانمارکی است وی بسال 1492 م . متولد شد و در سال 1565 م . درگذشت .او یکی از سرداران نامی فردریک اول بود. پسرش هانری که عضو حکومت دانمارک بود بسال 1526
لائوتسولغتنامه دهخدالائوتسو. [ ءُ س ُ ] (اِخ ) لائوتسه . نام فیلسوف چینی . مولد حدود ششصد قبل از میلاد.
تای تسولغتنامه دهخداتای تسو. (اِخ ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ قدیمی «چِئو» که از سال 951 تا 954 م . حکومت کرد.
تای تسولغتنامه دهخداتای تسو. (اِخ ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ «مینگ »ها که از سال 1368تا 1398 م . حکومت کرد. وی کشور خود را که بر اثر جنگهای طولانی درهم و برهم شده بود، آرامش بخشید و ژاپنیها را از کشور چین بیرون راند. وی کشور