تشاورلغتنامه دهخداتشاور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) مشورت کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کنکاش کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تداول رأی و مشورت . (از متن اللغة). با یکدیگر مشاورت کردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد): ... فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تَشاوُر فلا جنا
تساورلغتنامه دهخداتساور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) ظاهر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خود را بلند نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
تصاویرلغتنامه دهخداتصاویر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تصویر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). صورتهای برانگیخته از چوب و گل و جز آن .(منتهی الارب ). تماثیل . (اقرب الموارد). نگارها و صورت ها و نقشها و تصویرها. (ناظم الاطباء) : وگر آذر بدانستی تصاویرش نگاریدن <br
متشاورلغتنامه دهخدامتشاور. [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) کنکاش کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به کنکاش و مشاورت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشاور شود.