تصانیفلغتنامه دهخداتصانیف . [ ت َ ] (ع اِ)ج ِ تصنیف . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنچه از کتابهاتصنیف میشود. (از اقرب الموارد). جمع تصنیف است بمعنی کتاب . (فرهنگ نظام ). آثار و نوشته ها : بنام قیصران سازم تصانیف به از ارتنگ چین تنکلوشا. خ
تصانیففرهنگ مترادف و متضاد۱. ترانهها، تصنیفها، سرودها، نشیدها ≠ نوحهها ۲. کتابها، تالیفات، تالیفها، نوشتهها
تشانولغتنامه دهخداتشانؤ. [ ت َ ن ُءْ ] (ع مص ) مثل تباغض . (زوزنی ). یکدیگر را دشمن داشتن . یقال : تشانؤا اذا تباغضوا. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تباغض . (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد).
تشنفلغتنامه دهخداتشنف . [ ت َ ش َن ْ ن ُ ] (ع مص ) با برگوشی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ورگوشی در گوش کردن . (زوزنی ). با ورگوش شدن . (دهار). گوشواره نهادن خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تشنیفلغتنامه دهخداتشنیف . [ ت َ ] (ع مص ) گوشواره در گوش کسی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ورگوشی در گوش کسی کردن . (زوزنی ). گوشواره نهادن زن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آرایش کردن کلام را. (از اقرب الموارد).
تصنفلغتنامه دهخداتصنف . [ ت َ ص َن ْن ُ ] (ع مص ) خراشیدن و پوست کنده شدن لب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شکافته شدن ساق . (از اقرب الموارد). || آماده شدن گیاه و درخت برگ آوردن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تصنیفلغتنامه دهخداتصنیف . [ ت َ ] (ع مص ) گونه گونه ساختن چیزی را و جدا کردن بعض آن را از بعض و تمیز دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). صنف صنف کردن و نوع نوع گردانیدن و جدا ساختن بعض نوع را از بعض . و در بعض کتب چنین نوشته که تصنیف نوع نوع گرفتن و جمع کردن . مأخوذ از صنف
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن منجویه . محدث و صاحب تصانیف است . وفات او در 428 هَ .ق . بود.
خرازلغتنامه دهخداخراز. [ خ َرْ را ](اِخ ) احمدبن خراز یکی از رواتست و از ابوالحسن مداینی تصانیف بسیاری روایت دارد. (از انساب سمعانی ).
غیاثیلغتنامه دهخداغیاثی . (اِخ ) دیوان وی در لاهور1924 م . و 1933 م . چاپ شده است .(از الذریعة الی تصانیف الشیعة ذیل دیوان غیاثی ).
ابویوسفلغتنامه دهخداابویوسف . [ اَ بو س ُ ] (اِخ ) کاتب . از اواسط نقله و مترجمین بعربی . او بعض تصانیف بقراط را بعربی نقل کرده است .
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . فقیه و محدث حنبلی . صاحب تصانیف . وفات وی بسال 348 هَ . ق . بود.