تحریفلغتنامه دهخداتحریف . [ ت َ ] (ع مص ) بگردانیدن سخن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گردانیدن سخن از جای وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گردانیدن سخن و چیزی را از وضع و حالت خود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).برگردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )
طحرفلغتنامه دهخداابر تنک . || طحرفة مثله فی الکل . (منتهی الارب ).طحرف . [ طِ رِ ] (ع اِ) آشامیدنی است تنک جز تبابه . || شوربای تنک . || مسکه ٔ تنک .
تحرفلغتنامه دهخداتحرف . [ ت َ ح َرْ رُ ] (ع مص ) بگردیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). میل کردن و برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تهرولغتنامه دهخداتهرؤ. [ ت َ هََ رْ رُءْ ] (ع مص ) نیک پخته شدن گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شکسته شدن چارپا از سرما. یقال : هراء الماشیة فتهرأت . (لسان العرب از ذیل اقرب الموارد). رجوع به تهرئة شود.
تهریفلغتنامه دهخداتهریف . [ ت َ ] (ع مص ) زود رسانیدن نخله بار را. || شتابی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعریفلغتنامه دهخداتعریف . [ ت َ ] (ع مص ) بیاگاهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). شناسا گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار). شناسا کردن و آگاهانیدن ، خلاف تنکیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : همه تعریف همی
تعریفاتلغتنامه دهخداتعریفات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تعریف . توصیفات . بیانات و ستودگیها. (ناظم الاطباء).
تعریففرهنگ فارسی عمید۱. معرفی کردن؛ شناساندن.۲. حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن؛ آگاهانیدن؛ فهماندن.