ترجمه مقاله

تعطیل

ta'til

۱. بیکار کردن.
۲. دست از کار کشیدن.
۳. مهمل گذاشتن چیزی.

۱. انحلال، برچیدگی، بیکاری، لنگ، متلاشی، مرخصی، منحل، ناکارگی، وقفه
۲. روز بیکاری
۳. بیکار کردن، دست ازکار کشیدن، معطل گذاشتن، مهمل گذاشتن

فرویش، بسته، بیکار

ترجمه مقاله