ترجمه مقاله

تقی

taqi[y]

پرهیزکار؛ خداترس؛ باتقوا.

پرهیزگار، باتقوا، تقواپیشه، متقی، پرواپیشه، خداترس ≠ بیتقوا

ترجمه مقاله