تلاطملغتنامه دهخداتلاطم . [ ت َ طُ ] (ع مص ) با یکدیگر (بیکدیگر) تپانچه زدن . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). باهم طپانچه زدن . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) برهم خوردگی . (ناظم الاطباء). آشوب . شوریدگی . شورش [در دریا]. (یادداشت ب
تلاطم کردنلغتنامه دهخداتلاطم کردن . [ ت َ طُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برهم خوردن . شوریدگی کردن . آشوب کردن . شورش کردن : محیط تشنه لبیها چنان تلاطم کردکه کشتی دل ما را به آن کنار انداخت .تنها (از آنندراج ).
بستار تلاطمturbulence closureواژههای مصوب فرهنگستانمسئلهای در تحلیل تلاطم که در هنگام میانگینگیری رِینولدز در معادلههای ناویرـ استوکس یا معادلههای حرکت رخ میدهد
تلاطم جوّatmospheric turbulenceواژههای مصوب فرهنگستانحرکتهای اتفاقی جوّ که در انتقال گرما و رطوبت و تکانه مؤثر است
تلاطمگیرturbulence screenواژههای مصوب فرهنگستانتوری نصبشده در مقطعی از تونل باد برای کاستن از تلاطم جریان هوا
تلاطمگیرturbulence screenواژههای مصوب فرهنگستانتوری نصبشده در مقطعی از تونل باد برای کاستن از تلاطم جریان هوا
تلاطم کردنلغتنامه دهخداتلاطم کردن . [ ت َ طُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برهم خوردن . شوریدگی کردن . آشوب کردن . شورش کردن : محیط تشنه لبیها چنان تلاطم کردکه کشتی دل ما را به آن کنار انداخت .تنها (از آنندراج ).
بستار تلاطمturbulence closureواژههای مصوب فرهنگستانمسئلهای در تحلیل تلاطم که در هنگام میانگینگیری رِینولدز در معادلههای ناویرـ استوکس یا معادلههای حرکت رخ میدهد
تلاطم جوّatmospheric turbulenceواژههای مصوب فرهنگستانحرکتهای اتفاقی جوّ که در انتقال گرما و رطوبت و تکانه مؤثر است
تلاطم کردنلغتنامه دهخداتلاطم کردن . [ ت َ طُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برهم خوردن . شوریدگی کردن . آشوب کردن . شورش کردن : محیط تشنه لبیها چنان تلاطم کردکه کشتی دل ما را به آن کنار انداخت .تنها (از آنندراج ).
تلاطم جوّatmospheric turbulenceواژههای مصوب فرهنگستانحرکتهای اتفاقی جوّ که در انتقال گرما و رطوبت و تکانه مؤثر است
تلاطمگیرturbulence screenواژههای مصوب فرهنگستانتوری نصبشده در مقطعی از تونل باد برای کاستن از تلاطم جریان هوا
تلاطم محیطیenvironmental turbulenceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت ناشی از حجم تغییرات و پیچیدگیهای محیط سازمان
متلاطملغتنامه دهخدامتلاطم . [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) با همدیگر طپانچه زننده و به یکدیگر لطمه زننده . این لفظ اکثر در صفت دریای شدیدالموج واقع میشود. (آنندراج ) (غیاث ). با هم طپانچه زننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاطم شود. || مضطرب و لطمه و صدمه بر همدیگر زنند
بستار تلاطمturbulence closureواژههای مصوب فرهنگستانمسئلهای در تحلیل تلاطم که در هنگام میانگینگیری رِینولدز در معادلههای ناویرـ استوکس یا معادلههای حرکت رخ میدهد