تلألولغتنامه دهخداتلألؤ. [ ت َ ل َءْ ل ُءْ ] (ع مص ) درخشیدن برق و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درخشیدن . (آنندراج ). درخشیدن ستاره و برق . || افروختن و درخشان شدن شعله ٔ آتش . (از اقرب الموارد). || درخشیدن و نورانی بودن رخسار. (التاج ، از اقرب الموارد).
تلالوفرهنگ مترادف و متضاد۱. برق، تابش، جلا، جلوه، درخشش، درخشندگی، زرقوبرق ۲. فروزش، فروغ لمعان ۳. برق زدن، درخشیدن
درخشندهفرهنگ نامها(تلفظ: de(a)raxšande) (صفت فاعلی از درخشیدن) ، دارای درخشیدن و تلألؤ ، روشن و تابان .
پرتوفرهنگ نامها(تلفظ: parto(w)) شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع میشود ، درخشش ، تلألؤ ، روشنایی ؛ (به مجاز) اثر، تأثیر .
آتشفرهنگ نامها(تلفظ: ātaš) حرارت توأم با نور ، یکی از عناصر اربعه؛ (به مجاز) حرارت و گرما؛ (به مجاز) عواطف تند ، شور و شوق ؛ (به مجاز) برق ، تلألؤ ؛ (در قدیم) (به مجاز) شراب .