تلفظ

talaffoz

معنی

سخن گفتن؛ بیان ‌کردن؛ ادا کردن لفظ.

مترادف

۱. ادا، بیان، تقریر
۲. گویش
۳. ادا کردن، سخن گفتن

جست‌وجوی دقیق

تلفظ

لغت‌نامه دهخدا

تلفظ. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تکلم و بیان و ادای حروف شمرده بطور وضوح . (ناظم الاطباء). || از دهان انداختن چیزی . (آنندراج ).

تلفظ

دیکشنری عربی به فارسی

تلفظ , بيان , اداي سخن , طرز تلفظ , سخن

تلفظ

فرهنگ فارسی عمید

سخن گفتن؛ بیان ‌کردن؛ ادا کردن لفظ.

تلفظ

دیکشنری فارسی به عربی

ترنيم , تلفظ , لهجة

تلفظ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pron, pronunciation

جست‌وجوی هم‌آوا

تلفز

دیکشنری عربی به فارسی

درتلويزيون نشان دادن , برنامه تلويزيوني ترتيب دادن

تلفظ کردن

لغت‌نامه دهخدا

تلفظ کردن .[ ت َ ل َف ْ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لفظی را به زبان آوردن . کلمه ای را ادا کردن . رجوع به تلفظ و لفظ شود.

اخطا تلفظ

دیکشنری عربی به فارسی

غلط تلفظ کردن

طرز تلفظ

دیکشنری فارسی به عربی

تلفظ

قابل تلفظ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pronounceable

جست‌وجوی مشابه

تلفظات

لغت‌نامه دهخدا

تلفظات . [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع اِ) سخنهایی که حروف آن شمرده ادا شود. (ناظم الاطباء). رجوع به تلفظ شود.

تلفظ کردن

لغت‌نامه دهخدا

تلفظ کردن .[ ت َ ل َف ْ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لفظی را به زبان آوردن . کلمه ای را ادا کردن . رجوع به تلفظ و لفظ شود.

اخطا تلفظ

دیکشنری عربی به فارسی

غلط تلفظ کردن

طرز تلفظ

دیکشنری فارسی به عربی

تلفظ

قابل تلفظ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pronounceable

جست‌وجوی متن

ملفوظ

فرهنگ فارسی عمید

ویژگی کلمه‌ای که تلفظ می‌شود؛ قابلِ‌تلفظ.

pronounced

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تلفظ شده، تلفظ کردن، رسما بیان کردن، ادا کردن

pronounce

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تلفظ کنید، تلفظ کردن، رسما بیان کردن، ادا کردن

pronounces

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تلفظ می کند، تلفظ کردن، رسما بیان کردن، ادا کردن

pronouncing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تلفظ، تلفظ کردن، رسما بیان کردن، ادا کردن

جست‌وجوی هم‌آغاز

تلفظ کردن

لغت‌نامه دهخدا

تلفظ کردن .[ ت َ ل َف ْ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لفظی را به زبان آوردن . کلمه ای را ادا کردن . رجوع به تلفظ و لفظ شود.

تلفظات

لغت‌نامه دهخدا

تلفظات . [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع اِ) سخنهایی که حروف آن شمرده ادا شود. (ناظم الاطباء). رجوع به تلفظ شود.

تلفظ حرف ح از حلق

دیکشنری فارسی به عربی

تطلع

تلفظ غلط

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mispronunciation

تلفظ کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pronounce

جست‌وجوی هم‌قافیه

متلفظ

لغت‌نامه دهخدا

متلفظ. [ م ُ ت َ ل َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سخن گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تکلم کننده و سخن گوینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلفظ شود.

اخطا تلفظ

دیکشنری عربی به فارسی

غلط تلفظ کردن

طرز تلفظ

دیکشنری فارسی به عربی

تلفظ

غیر قابل تلفظ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unpronounceable

قابل تلفظ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pronounceable

درپیوند

بیشتر بدانید

تلفظ

talaffoz

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی هم‌آوا

دیکشنری عربی به فارسی

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی مشابه

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی هم‌آغاز

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی هم‌قافیه

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی