تمبرلغتنامه دهخداتمبر. [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) تَمر. کاغذ کوچک چهارگوش که بر آن نشان پستخانه چاپ می شود و در پستخانه بر پاکت و غیر آن چسبانده می شود که نشان ادای کرایه ٔ پست است و نیز در ادارات دولتی نشان ادای حق دولت است که بر کاغذها چسبانده می شود. این لفظ، مأخوذ از فرانسوی است که در تکلم م
تمبرفرهنگ فارسی عمیدتکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پستخانه روی پاکتها میچسبانند یا در ادارات دیگر روی نامهها و اسناد چسبانده میشود.
برگۀ تمبرminiature sheet of postage stamps, miniatur sheet, souvenir sheet, bloc-feuillet (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانورقۀ کوچکی که بر روی آن تصویر یک یا چند تمبر پُستی مربوط به یک نوبت انتشار چاپ میشود
تمبر پُستیpostage stamp, timbre-poste (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانتمبر کاغذی چسبدار که برای پرداخت هزینۀ خدمات پُستی توسط ادارات پُستی منتشر میشود و بر روی مرسولات پُستی چسبانده میشود
تمبر یادبودcommemorative postage stamp, timbre-poste commémoratif (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننوعی تمبر پُستی که نشاندهندۀ میراث فرهنگی و تاریخی پُست کشورهاست
حق تمبرstamp dutyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عوارض غیرمستقیم به شکل تمبر که وجه آن پیشتر پرداخت شده است و بر روی اسناد بازرگانی الصاق میشود
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1882 و <span
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ رُ ] (اِخ ) سردار لاسدمونی . و معاصر اردشیر دوم . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1092 شود.
تمبریوملغتنامه دهخداتمبریوم . [ ت َ ] (اِخ ) ناحیه ای به ده فرسنگی تی ریه اوم که کورش در جنگ با اردشیر در آنجا توقف کرد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1000 شود.
postmarkدیکشنری انگلیسی به فارسیعلامت پستی، مهر باطله تمبر پست، اثر مهر تمبر، تمبر را بوسیله مهر باطل کردن
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1882 و <span
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ رُ ] (اِخ ) سردار لاسدمونی . و معاصر اردشیر دوم . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1092 شود.
تمبریوملغتنامه دهخداتمبریوم . [ ت َ ] (اِخ ) ناحیه ای به ده فرسنگی تی ریه اوم که کورش در جنگ با اردشیر در آنجا توقف کرد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1000 شود.
تمبر پُستیpostage stamp, timbre-poste (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانتمبر کاغذی چسبدار که برای پرداخت هزینۀ خدمات پُستی توسط ادارات پُستی منتشر میشود و بر روی مرسولات پُستی چسبانده میشود
تمبر یادبودcommemorative postage stamp, timbre-poste commémoratif (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننوعی تمبر پُستی که نشاندهندۀ میراث فرهنگی و تاریخی پُست کشورهاست
سبتمبرلغتنامه دهخداسبتمبر. [س ِ ت َ ب ِ ] (معرب ، اِ) سپتامبر: استهل هلاله [ هلال جمادی الاَّخر ] لیلة الاحد التاسع من شهر سبتمبر العجمی .(ابن جبیر). لیلة الاربعاء و الحادی و العشرون من شهر سبتمبر. (رحله ٔ ابن جبیر). رجوع به سپتامبر شود.
کتمبرلغتنامه دهخداکتمبر. [ ک َ ت َ ب َ ] (ص ) کتنبر. کتنبل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتنبل شود.
برگۀ تمبرminiature sheet of postage stamps, miniatur sheet, souvenir sheet, bloc-feuillet (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانورقۀ کوچکی که بر روی آن تصویر یک یا چند تمبر پُستی مربوط به یک نوبت انتشار چاپ میشود
چهارتمبرblock of postage stamps, bloc de timbres-poste (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تمبرهای پُستی که بهصورت چهارتایی و دوتادوتا در کنار هم قرار گرفتهاند
حق تمبرstamp dutyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عوارض غیرمستقیم به شکل تمبر که وجه آن پیشتر پرداخت شده است و بر روی اسناد بازرگانی الصاق میشود