تمددلغتنامه دهخداتمدد. [ ت َ م َدْ دُ ] (ع مص ) کشیدن و کشیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).کشیده شدن و دراز کشیدن مردم . (آنندراج ). بیازیدن . (تاج المصادر بیهقی ). خویشتن یازیدن . (زوزنی ). || تمدد الرجل ؛ ای تمطی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (مجمل
تمدیدلغتنامه دهخداتمدید. [ ت َ ] (ع مص ) کشیدن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک کشیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آماسیدن . باد کردن . ورم کردن . رجوع به ابن البیطار و ترجمه لکلرک ذیل عنب شود.
تمضیضلغتنامه دهخداتمضیض . [ ت َ ] (ع مص ) آب سخت شور نوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متمددلغتنامه دهخدامتمدد. [ م ُ ت َ م َدْ دِ ] (ع ص ) کشیده شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کشیده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تمدد شود.