ترجمه مقاله

تمسک

tamassok

۱. چنگ زدن و دست انداختن به چیزی.
۲. [مجاز] دستاویز ساختن؛ متوسل شدن.
۳. (اسم) [منسوخ] سند؛ حجت.

۱. اعتصام، بهانه، پناهبری، تشبث، توسل، دستاویزسازی
۲. چنگزدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن

دست آویز

ترجمه مقاله