ترجمه مقاله

تمکین

tamkin

۱. قبول ‌کردن؛ پذیرفتن.
۲. فرمان کسی را پذیرفتن.
۳. [قدیمی] پابرجا کردن.
۴. [قدیمی] نیرو و قدرت دادن.
۵. [قدیمی] به کسی توانایی دادن که به امری یا چیزی دست یابد.

۱. انقیاد، تسلیم ≠ تمرد، سرپیچی، عصیان، یاغیگری
۲. اطاعت، پیروی، تبعیت، فرمانبرداری، متابعت ≠ نافرمانی
۳. احترام، بزرگداشت
۴. سازگاری
۵. بهفرمان بودن، فرمان بردن، متابعت کردن ≠ سرکشی کردن
۶. سازگار بودن ≠ ناسازگاربودن، ناسازگار

ترجمه مقاله