تناذرلغتنامه دهخداتناذر. [ ت َ ذُ ] (ع مص ) یکدیگررا بیم کردن . (زوزنی ). یکدیگر را ترسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنضیرلغتنامه دهخداتنضیر. [ ت َ ] (ع مص ) تازه روی گردانیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به ناز و نعمت پروردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تندرلغتنامه دهخداتندر.[ ت ُ دَ / دُ ] (اِ) رعد بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء) (از معیار جمالی ). بمعنی غرنده باشد عموماً و رعد را گویند
تندرthunderواژههای مصوب فرهنگستانصدای حاصل از انبساط ناگهانی گازها در امتداد مجرای تخلیۀ الکتریکی آذرخش
متناذرلغتنامه دهخدامتناذر.[ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) همدیگر را ترساننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را پند دهنده یا ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تناذر شود.
متناذرلغتنامه دهخدامتناذر. [ م ُ ت َ ذِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).
متناذرلغتنامه دهخدامتناذر.[ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) همدیگر را ترساننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را پند دهنده یا ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تناذر شود.