تنازل

tanāzol

معنی

۱. فرود آمدن.
۲. با هم پیکار کردن.
۳. فروتنی و کناره‌گیری از مقام.

جست‌وجوی دقیق

تنازل

لغت‌نامه دهخدا

تنازل . [ ت َ زُ ] (ع مص ) باهم کشش و پیکار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تنازل القوم ؛ نزلوا عن ابلهم الی خیلهم فتضاربوا. (اقرب الموارد).

تنازل

دیکشنری عربی به فارسی

استعفا , کناره گيري , اعطاء , امتياز , امتياز انحصاري

تنازل

دیکشنری عربی به فارسی

واگذار کردن , تفويض کردن , ترک گفتن , محروم کردن (ازارث) , کناره گيري کردن , استعفا دادن

تنازل

فرهنگ فارسی عمید

۱. فرود آمدن.۲. با هم پیکار کردن.۳. فروتنی و کناره‌گیری از مقام.

تنازل

فرهنگ فارسی معین

(ت زُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - پیکار کردن . 2 - فرود آمدن . 3 - استعفا کردن . 4 - فروتنی کردن .

جست‌وجوی هم‌آوا

تناجل

لغت‌نامه دهخدا

تناجل . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) باهم پیکار و نزاع کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تناسل . (اقرب الموارد). رجوع به تناسل شود.

تنازل عن دعواء

تنگوزئیل

تنگوزئیل . [ ت َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) سال خوک ، سال دوازدهم دوره ٔ دوازده ساله ٔ ترکان .نام سال دوازدهم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکان است ، و امروز خوک را طنقوز و دُنُز گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سال دوازدهم از دوره ٔ اثناعشری که سال خوک باشد. (ناظم الاطباء). رجوع

تنگوزئیل

فرهنگ فارسی عمید

دوازدهمین سال از سال‌های دوازده‌گانۀ تقویم ترکی؛ سال خوک.

تنگوزییل

فرهنگ فارسی معین

(تَ) [ تُر. ] (اِمر.) سال خوک ، نام سال دوازدهم از سال های دوازده گانة ترکی .

جست‌وجوی مشابه

عد تنازلي

دیکشنری عربی به فارسی

ميزان کردن ساعت , لحظات اخر

تنازل عن دعواء

دیکشنری عربی به فارسی

شکايت خودراپس گرفت

جست‌وجوی متن

ترک گفتن

دیکشنری فارسی به عربی

تنازل

محروم کردن (ازارث)

دیکشنری فارسی به عربی

تنازل

اعطاء

دیکشنری فارسی به عربی

تنازل , منحة

استعفا دادن

دیکشنری فارسی به عربی

تنازل ، استقالة

امتیاز انحصاری

دیکشنری فارسی به عربی

احتکار , تنازل

جست‌وجوی هم‌آغاز

تنازل عن دعواء

دیکشنری عربی به فارسی

شکايت خودراپس گرفت

جست‌وجوی هم‌قافیه

متنازل

لغت‌نامه دهخدا

متنازل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) با همدیگر پیکار وکشش کننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نزول کننده با همدیگر در میان میدان و پیکار کننده ٔ با همدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنازل شود.

درپیوند

بیشتر بدانید

تنازل

tanāzol

معنی

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

دیکشنری عربی به فارسی

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری عربی به فارسی

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی مشابه

دیکشنری عربی به فارسی

دیکشنری عربی به فارسی

جست‌وجوی متن

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

جست‌وجوی هم‌آغاز

دیکشنری عربی به فارسی

جست‌وجوی هم‌قافیه

لغت‌نامه دهخدا