ترجمه مقاله

تناسب

tanāsob

۱. با هم نسبت داشتن.
۲. با یکدیگر نسبت یافتن؛ میان دو شخص یا دو چیز نسبت و رابطه وجود داشتن.
۳. مانند هم شدن.
۴. (ادبی) در بدیع، آوردن کلماتی در نظم یا نثر که با هم متناسب باشند، مثل ماه‌وخورشید، چشم‌وابرو، دست‌وپا، گُل‌وبلبل؛ مراعات‌النظیر.

۱. خویشاوندی، سازگاری، سنخیت، مناسبت، نسبت، وفاق، همآهنگی
۲. نسبت داشتن، خویش بودن
۳. متناسب بودن، برازیدن ≠ ناسازگاری، ناهماهنگی

برازندگ

ترجمه مقاله