تناصرلغتنامه دهخداتناصر. [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) یکدیگر را یاری دادن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || راست گردانیدن بعض خبر مر بعض را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تناشیرلغتنامه دهخداتناشیر. [ ت َ ] (ع اِ) سرمشقهای طفلان مکتب . واحد ندارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : ما اشبه خطه بتناشیر الصبیان و هی خطوطهم فی المکتب . (اقرب الموارد).
تنسرلغتنامه دهخداتنسر. [ ت َ ن َس ْ س ُ ] (ع مص ) گسسته شدن رسن . || پراکنده و منتشر گردیدن ریم زخم به شکستن . || پاره پاره فروریختن جامه و کاغذ. || متفرق و پراکنده گردیدن نعمت ، یقال : تنسرت النعمة عنه ؛ اذا تفرقت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تنشرلغتنامه دهخداتنشر. [ ت َ ن َش ْ ش ُ ] (ع مص ) گسترده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تنشیرلغتنامه دهخداتنشیر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک پراکنده کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از آنندراج ). گستردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فسون کردن و نشرة نبشتن . (از منتهی الارب ). فسون کردن و افسون نوشتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : نشر علیه الر
تعاضدلغتنامه دهخداتعاضد. [ ت َ ض ُ ](ع مص ) یاری نمودن همدیگر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاون و تناصر. (اقرب الموارد).