تنخواه دارلغتنامه دهخداتنخواه دار. [ ت َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه مواجب می گیرد و برات دارد. (ناظم الاطباء). دارنده ٔ تنخواه . رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.
تنخواهلغتنامه دهخداتنخواه . [ ت َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) پول نقد وزر و مال و دولت . (ناظم الاطباء). سرمایه و پول نقد و مال و ثروت . || مال و متاع . (فرهنگ فارسی معین ). || منفعت از اراضی و مقرری از آنها. || برات به خزانه برای ادای وظیفه و مواجب و جیره و جز آن .
تنخواه داریلغتنامه دهخداتنخواه داری . [ ت َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) مواجب سالیانه گرفتن و داشتن . (ناظم الاطباء). رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود.
تنخواهلغتنامه دهخداتنخواه . [ ت َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) پول نقد وزر و مال و دولت . (ناظم الاطباء). سرمایه و پول نقد و مال و ثروت . || مال و متاع . (فرهنگ فارسی معین ). || منفعت از اراضی و مقرری از آنها. || برات به خزانه برای ادای وظیفه و مواجب و جیره و جز آن .
تنخواهلغتنامه دهخداتنخواه . [ ت َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) پول نقد وزر و مال و دولت . (ناظم الاطباء). سرمایه و پول نقد و مال و ثروت . || مال و متاع . (فرهنگ فارسی معین ). || منفعت از اراضی و مقرری از آنها. || برات به خزانه برای ادای وظیفه و مواجب و جیره و جز آن .