بی کرانلغتنامه دهخدابی کران . [ ک َ ] (ص مرکب ) (از: بی + کران ) بی کرانه . بی حد. بی نهایت . (آنندراج ). بی پایان . غیرمحدود. (ناظم الاطباء). نامحدود : نعمتش پاینده باد و دولتش پیوسته باددولت او بی کران و نعمت او بی کنار. فرخی .عمر ت