تندمزهلغتنامه دهخداتندمزه . [ ت ُ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب )قابض و زمخت و هر چیز که طعم آن تند و تیز باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.
خولنجانفرهنگ فارسی عمیدگیاهی از خانوادۀ زنجبیل، با ریشۀ ضخیم، سرخ، و تندمزه، ساقههای هوایی فراوان، و گلهای خوشهای که در طب و داروسازی به کار میرود.
برنگفرهنگ فارسی عمید= برنج١⟨ برنگ کابلی: ‹برنج کابلی› (زیستشناسی) گیاهی با شاخههای دراز، برگهای بیضی، گلهای سفید خوشهای، و میوهای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد.
ترخونفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با ساقههای راست و نازک و برگهای دراز، باریک، خوشبو، و کمی تندمزه که جزء سبزیهای خوردنی بهصورت خام مصرف میشود. اشتهاآور و زودهضم و برای تسکین دلدرد و رفع یبوست نافع است.