تنمرلغتنامه دهخداتنمر. [ ت َ ن َم ْ م ُ ] (ع مص ) دراز کشیدن آواز وقت ترسانیدن و بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پلنگی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشبه به پلنگ در خلق و رنگ . (از اقرب الموارد). || در خشم شدن چون پلنگ . (زوزنی از ی
تنمیرلغتنامه دهخداتنمیر. [ ت َ ] (ع مص ) خشم گرفتن و بدخوی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنمر. (اقرب الموارد). || دگرگون ساختن و ترش کردن روی . (از اقرب الموارد). رجوع به تنمر شود.
تنمیرلغتنامه دهخداتنمیر. [ ت َ ] (ع مص ) خشم گرفتن و بدخوی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنمر. (اقرب الموارد). || دگرگون ساختن و ترش کردن روی . (از اقرب الموارد). رجوع به تنمر شود.
متنمرلغتنامه دهخدامتنمر. [ م ُ ت َ ن َم ْ م ِ ] (ع ص ) خشم ناک وزشت خو. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زشت خو و ترشرو. (ناظم الاطباء). || متغیر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غرش کنان و غرنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تنمر شود.
متنمرلغتنامه دهخدامتنمر. [ م ُ ت َ ن َم ْ م ِ ] (ع ص ) خشم ناک وزشت خو. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زشت خو و ترشرو. (ناظم الاطباء). || متغیر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غرش کنان و غرنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تنمر شود.