ترجمه مقاله

تنومند

tanumand

۱. تناور؛ فربه.
۲. بلندبالا.
۳. [مجاز] پرزور.

۱. پرزور، توانا، پرقوت، قدرتمند، زورمند، قوی ≠ کمزور، ناتوان
۲. بزرگ، بزرگجثه، تناور، جسیم، چاق، ستبر، عظیمالجثه، فربه، قویهیکل، کلان ≠ لاغر، نزار

ترجمه مقاله