تنویهلغتنامه دهخداتنویه . [ ت َن ْ ] (ع مص ) بزرگوار گردانیدن و نام کسی بلند گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بلندنام گردانیدن و بلند گردانیدن کسی را در سخن گفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خواندن کسی را و بلندنام گردانیدن : نوهه و به تنویهاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ا
تنوحلغتنامه دهخداتنوح . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) جنبیدن چیز فروهشته ٔ آویزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تحرک . (اقرب الموارد).
تنویعلغتنامه دهخداتنویع. [ ت َن ْ ] (ع مص ) گوناگون کردن . (دهار) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن و زدن باد چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
تنوهلغتنامه دهخداتنوه . [ ت َ ن َوْ وُه ْ ] (ع مص ) بلند شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد).
جبل تنویهلغتنامه دهخداجبل تنویه . [ ج َ ب َل ِ ؟ ] (اِخ ) کوهی است در دیار هند و در آنجا چشمه ٔآب باشد که بزعم هندوان شارب آن عمری دراز یابد و در حوالی آن چشمه حیوانات اند بصورت سگ و چون کسی قصد آن چشمه کند مانع شوند و در هلاک خلق کوشند. (از حبیب السیر چ تهران ، خاتمه ص
بزرگوار گردانیدنلغتنامه دهخدابزرگوار گردانیدن . [ب ُ زُرْگ ْ گ َ دَ ] (مص مرکب ) تنویه . (تاج المصادر بیهقی ). بزرگوار کردن . رجوع به بزرگ و بزرگوار شود.
تنویةلغتنامه دهخداتنویة. [ ت َن ْ ی َ ] (ع مص ) روان کردن حاجت . || دانه بستن خرما. || انداختن دانه ٔ خرما. || سپردن کاری بر نیت دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کسی را نایب اوگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ). کسی را وا (به ) نیت او گذاشتن . (از زوزنی از یادداشت
نوهلغتنامه دهخدانوه . [ ن َوْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن نبات و جز آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بزرگ شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). مرتفع وبلند گردیدن . نَیْه ْ. (از متن اللغة). || سر برداشته بانگ کردن خزنده . (آنندراج ). سر برداشتن پس بانگ کردن خزنده . (از منتهی الارب ) (از اقر
احمد احسائیلغتنامه دهخدااحمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رمضان و جمله پدران او را منزل وسامان چون بادیه نشینان دیگر در کوه و بیابان بود و معرفتی چندان بمذاهب و ادیان نداشتند و چون از اهل تتبع و از
جبل تنویهلغتنامه دهخداجبل تنویه . [ ج َ ب َل ِ ؟ ] (اِخ ) کوهی است در دیار هند و در آنجا چشمه ٔآب باشد که بزعم هندوان شارب آن عمری دراز یابد و در حوالی آن چشمه حیوانات اند بصورت سگ و چون کسی قصد آن چشمه کند مانع شوند و در هلاک خلق کوشند. (از حبیب السیر چ تهران ، خاتمه ص