stubدیکشنری انگلیسی به فارسیخرد، ته، ته چک، کنده، ریشه، ته سیگار، ته سوش، تهبلیط، کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، کوبیدن
stubsدیکشنری انگلیسی به فارسیخراشها، ته، ته چک، کنده، ریشه، ته سیگار، ته سوش، تهبلیط، کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، کوبیدن