تهادیلغتنامه دهخداتهادی . [ ت َ ] (ع مص ) یکدیگر را هدیه دادن . الحدیث : تهادوا تحابوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). هدیه با هم فرستادن . (غیاث اللغات ). || نرم رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خرامان رفتن زن و آهسته رفتن از ناتوانی یا از مستی . (آنندراج
تحادیلغتنامه دهخداتحادی . [ ت َ ] (ع مص ) راندن بعض شتر مر بعض را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد).
تحاذیلغتنامه دهخداتحاذی . [ ت َ ] (ع مص ) تقابل . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بخش کردن میان خود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): بنوفلان یتحاذون الماء؛ ای یقتسمونه ُ بالسویة. (قطر المحیط) (اقرب الموارد).
تعادیلغتنامه دهخداتعادی . [ ت َ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || همدیگر دشمنی کردن . || اختلاف گردیدن میان کسان . || مردن یکی بعد دیگری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیاپی شدن نوائب . (از اقرب الموارد). || برابر ناشدن
تعادیفرهنگ فارسی معین(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دشمنی ورزیدن . 2 - با هم دویدن . 3 - تباه شدن . 4 - دور شدن از گروه .
متهادیلغتنامه دهخدامتهادی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر را هدیه دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به یکدیگر هدیه و تعارف دهنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادی شود.
نرم رفتنلغتنامه دهخدانرم رفتن . [ ن َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) ملایم رفتن . آهسته رفتن . (ناظم الاطباء). به آهستگی رفتن . بی شتاب رفتن . به تأنی رفتن . به آرامی رفتن . آرام رفتن . (یادداشت مؤلف ). دَف ّ. دَب ّ. دَجیج . دَجَجان . تَهْواد. تهوید. تهادی . ذَمْل . ذُمول . ذَمیل . ذَمَلان . تعاطف . تدبیب
متهادیلغتنامه دهخدامتهادی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر را هدیه دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به یکدیگر هدیه و تعارف دهنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادی شود.