توالىواژهنامه آزادپیاپی رسیدن, پی درپی آمدن, یکی پس ازدیگری پیاپی رسیدن, پی درپی آمدن, یکی پس ازدیگری
توالییابی زیمایهای دِنا، توالییابی آنزیمی دِناenzymatic DNA sequencingواژههای مصوب فرهنگستان← توالییابی سَنگِر
توالی طولیlongitudinal sequenceواژههای مصوب فرهنگستانترتیبی که در آن گذرهای جوش یک جوش پیوسته در طول ایجاد میکنند
توالیلغتنامه دهخداتوالی . [ ت َ ] (ع اِ) (از «ت ل و») سرین ها و کفلهای اسب و یا دم و هر دو پای آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اَعجاز. (اقرب الموارد). || دنبالهای هودج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دنبالهای خیل : التوالی من الخیل ؛ مآخیرها. (از اقرب الموارد).
توالیلغتنامه دهخداتوالی . [ ت َ ] (ع مص ) پیاپی شدن . (دهار) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تتابع. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). یقال : توالی علیه شهران ؛ ای تتابعا وتوالت علی َّ کتب فلان ؛ اذا تتابعت . (اقرب الموارد).- علی التوالی ؛ پی درپی .
ژنگانگزاریgenome annotation, annotation 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تفسیر توالیهای خام یک ژنگان تازهتوالییابیشده