توربلغتنامه دهخداتورب . (فرانسوی ، اِ) از زغالهای سوختنی است که از تغییر و دگرگونی مواد نباتی در زیر آبها بوجود می آید. از اقسام زغال سنگ است ، از خزه های مخصوصی تشکیل شده که نوع عمده ٔ آن اسفنی (بفارسی اُشنه ) میباشد. این خزه ها پیوسته از بالا روییده و از پایین ریشه و برگ و ساقه های آنها متر
توربلغتنامه دهخداتورب . [ ت َ رَ ] (ع اِ) لغتی است در تراب . (منتهی الارب ). مرادف تراب ؛ یعنی خاک . (ناظم الاطباء). رجوع به تراب و توراب شود.
توربفرهنگ فارسی عمیدنوعی زغال طبیعی به رنگ قهوهای تیره، دارای ۵۰% تا ۶۰% کربن که به هنگام سوختن بوی آمونیاک میدهد، و از رسوب تدریجی گیاهان آبی، مانند جلبکها و خزهها تولید میشود.
توربفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوه ای تیره که صدی پنجاه تا صدی شصت جزو کربن دارد و از خزه ای مخصوص تولید می شود.
توریبلغتنامه دهخداتوریب . [ ت َ ] (ع مص ) پنهان کردن چیزی به معارضات مباح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تورابلغتنامه دهخداتوراب . [ ت َ ] (ع اِ) لغتی است در تراب . (منتهی الارب ).مرادف تراب ؛ یعنی خاک . (ناظم الاطباء). خاک . (مهذب الاسماء). تَورَب . تَیرَب . به معنی تراب ؛ یعنی خاک . (از اقرب الموارد). رجوع به تراب و تورب و تیرب شود.
توربشتیلغتنامه دهخداتوربشتی . [ ] (اِخ ) فضل اﷲبن حسن ، شهاب الدین ابوعبداﷲ فقیه حنفی . به سال 661 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفةالسالکین ، در تصوف فارسی . تحفةالمرشدین ، در اختصار تحفةالسالکین . مطلب الناسک فی علم المناسک . المعتمد فی المتقد. المسیر، در شرح م
توربینلغتنامه دهخداتوربین . (فرانسوی ، اِ) قسمی ماشین مولد نیرو که پره های آن بقوت آب یا بخار به حرکت درآید و آن برای بکار انداختن دستگاه مولد برق استعمال شود. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتاب علم و زندگی ص 72 شود.
توربینفرهنگ فارسی عمیدمولد انرژی برق که پرههای آن با نیروی آب، بخار، گاز، یا باد به حرکت درمیآید.⟨ توربین آبی: توربینی که غالباً در کنار آبشارها یا سدهای بزرگ قرار میدهند تا در اثر ریختن آب بر روی پرههای آن به حرکت درآید.⟨ توربین بخار: توربینی که در کشتیها و برخی ماشینها به کار میرود و چرخ و
توربینجتturbojet, turbojet engineواژههای مصوب فرهنگستانسادهترین نوع توربین گازی که شامل فشردهساز و محفظۀ احتراق و توربین است و هوای ورودی در آن پس از سوختن بهسرعت از انتهای موتور خارج میشود
تورابلغتنامه دهخداتوراب . [ ت َ ] (ع اِ) لغتی است در تراب . (منتهی الارب ).مرادف تراب ؛ یعنی خاک . (ناظم الاطباء). خاک . (مهذب الاسماء). تَورَب . تَیرَب . به معنی تراب ؛ یعنی خاک . (از اقرب الموارد). رجوع به تراب و تورب و تیرب شود.
ترابلغتنامه دهخداتراب . [ ت ُ ] (ع اِ) خاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). بعربی خاک را گویند. (برهان ) (جهانگیری ). خاک خشک . (غیاث اللغات ). زمین نرم . (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، اتربه ، تربان ، و در آن ده لغت دیگر است : ترب ، تربة، تَر
موملغتنامه دهخداموم . (اِ) ماده ٔ زردرنگ و نرم و بسیار قابل جذب که آن را زنبور عسل حاصل می کند و به تازی شمع گویند. (ناظم الاطباء). اسم فارسی شمع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (آنندراج ). مومها در حرارت معمولی جامدند، در الکل و آب غیرمحلولند و در اتر و سولفوردوکربن قابل حل می باشند و در حرارت ش
توربشتیلغتنامه دهخداتوربشتی . [ ] (اِخ ) فضل اﷲبن حسن ، شهاب الدین ابوعبداﷲ فقیه حنفی . به سال 661 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفةالسالکین ، در تصوف فارسی . تحفةالمرشدین ، در اختصار تحفةالسالکین . مطلب الناسک فی علم المناسک . المعتمد فی المتقد. المسیر، در شرح م
توربینلغتنامه دهخداتوربین . (فرانسوی ، اِ) قسمی ماشین مولد نیرو که پره های آن بقوت آب یا بخار به حرکت درآید و آن برای بکار انداختن دستگاه مولد برق استعمال شود. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتاب علم و زندگی ص 72 شود.
توربینفرهنگ فارسی عمیدمولد انرژی برق که پرههای آن با نیروی آب، بخار، گاز، یا باد به حرکت درمیآید.⟨ توربین آبی: توربینی که غالباً در کنار آبشارها یا سدهای بزرگ قرار میدهند تا در اثر ریختن آب بر روی پرههای آن به حرکت درآید.⟨ توربین بخار: توربینی که در کشتیها و برخی ماشینها به کار میرود و چرخ و
توربین پروانهایturbofan, TEFواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موتور جت که بیشتر نیروی رانش آن ناشی از هوایی است که با یک پروانۀ بزرگ ایجاد میشود