توشکانلغتنامه دهخداتوشکان . (اِ) گلخن و آتشدان گرمابه و حمام را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشدان گرمابه . (شرفنامه ٔ منیری ). آتشدان گرمابه باشد و آن را تون نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ).
توشقانلغتنامه دهخداتوشقان . (ترکی ، اِ) لفظ ترکی است به معنی خرگوش . از لغات ترکی نوشته شد. (غیاث اللغات ) (ازآنندراج ). و امروز خرگوش را توشان و دوشان گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
توسکائیانBetulaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راشسانان، به شکل درخت و درختچه، با برگهای متناوب و کامل و خزانکننده و گلآذینهای سنبلۀ تکجنسی
توشقان ئیللغتنامه دهخداتوشقان ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) سال چهارم از دوازده سال ترکی که سال خرگوش باشد. (ناظم الاطباء). سال خرگوش . سال چهارم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
توشگانلغتنامه دهخداتوشگان . (اِ) گلخن و توشکان . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 309 شود.