توظیفلغتنامه دهخداتوظیف . [ ت َ ] (ع مص ) روزمره کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وظیفه ٔ روزانه معین کردن برای کسی . (از اقرب الموارد). وظیفه نهادن . (زوزنی ). وظیفت برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ).
توجولغتنامه دهخداتوجؤ. [ ت َ وَج ْ ج ُءْ ] (ع مص ) به دست و به کارد زدن ، یقال : توجأه بالید و السکین توجؤاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). با کارد و دست زدن بر موضعی . (از اقرب الموارد). در حدیث ابوهریره : فحدیدته فی بطنه یتوجاء بها فی نار جهنم . (اقرب الموارد).
توزولغتنامه دهخداتوزؤ. [ ت َوَزْ زُءْ ] (ع مص ) پرشدن مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پرشدن ظرف . (از اقرب الموارد).
توزیفلغتنامه دهخداتوزیف . [ ت َ ] (ع مص ) ایزاف . شتافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تآزفلغتنامه دهخداتآزف . [ ت َ زُ ] (ع مص ) نزدیک شدن قوم بعضی مر بعض دیگر را. || گام نزدیک نهادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).