تونیةلغتنامه دهخداتونیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بیکار یا سست در کار یافتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تونهلغتنامه دهخداتونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چله ٔ جولاهگان باشد و آن تاری است که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ریشه و طراز. (ناظم الاطباء). || تونک . رجوع به تونک و تونق شود.
تونکهلغتنامه دهخداتونکه . [ ن َ ک َ / ت ُ وَ ک َ / ک ِ ] (اِ) به معنی تونک است که گنجینه و مخزن باشد... . (برهان ) (آنندراج ). به معنی تونک است . (فرهنگ جهانگیری ). گنجینه . (شرفنامه ٔ منیری ). گنجینه و مخزن و انبار. || شب و ل