تَرْتِيلاًَفرهنگ واژگان قرآنپشت سر هم آوردن چيزي (در جمله "رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاًَ "يعني آن را با مهلت و آرامي با حفظ پيوستگي و نظم ونه بريده بريده خوانديم)
رَتِّلِفرهنگ واژگان قرآنپشت سر هم بياور (در جمله "رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاًَ "يعني آن را با مهلت و آرامي با حفظ پيوستگي و نظم ونه بريده بريده خوانديم)
رَتَّلْنَاهُفرهنگ واژگان قرآنآن را پشت سر هم آورديم (در جمله "رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاًَ "يعني آن را با مهلت و آرامي با حفظ پيوستگي و نظم ونه بريده بريده خوانديم)
ترتیللغتنامه دهخداترتیل . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). هویدا کردن سخن . (زوزنی ) (دهار). پیدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیکو کردن تألیف کلام را و هویدا کردن آنرا بی تکلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکوکردن تألیف کلام . (اقرب الموارد) (المنجد). ||
نهادگیلغتنامه دهخدانهادگی . [ ن ِ / ن َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل نهادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نهادن شود. || در شاهد ظاهراً به معنی ترتیب و تأنّی و تأمل است : و رتل القرآن ترتیلاً، (قرآن <span clas