لغتنامه دهخدا
کور موصلی . [ رِ ص ِ ] (اِخ ) اشاره به مردی کور است که اراده ٔ قتل یکی از ائمه ٔ طاهرین را داشت و بدین منظور عصایی زهرآلود را بر روی پای آن حضرت نهاد و فشرد چنانکه پای حضرت مجروح شد. اما وی در عمل زشت خود توفیقی نیافت و امام از این سوء قصد به سلامت ماند. مردم بدجنس را اگرکور،