طیفسنج جِرمی زمانپروازیtime-of-flight mass spectrometer, TOF 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی طیفسنج جِرمی که در آن یونها برمبنای سرعتهایشان بدون اعمال هرگونه نیروی بیرونی جدا میشوند
تُفَجِّرَفرهنگ واژگان قرآنبجوشاني - روان کني (از مصدر تفجير در زمين به معناي شکافتن زمين به منظور بيرون کردن آبهاي آن است)
تف افگندنلغتنامه دهخداتف افگندن . [ ت ُ اَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) تف انداختن . تف کردن . نشان دادن کراهتی سخت : نیست دندان اینکه پیران از دهان می افکنندتف به روی اعتبار این جهان می افگنند. واعظ قزوینی (از آنندراج ).رجوع به تف و دیگر ترکیبه
تُفَجِّرَفرهنگ واژگان قرآنبجوشاني - روان کني (از مصدر تفجير در زمين به معناي شکافتن زمين به منظور بيرون کردن آبهاي آن است)