تگرگلغتنامه دهخداتگرگ . [ ت َ گ َ ] (اِ) ژاله و یخچه باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). ژاله که به هندی اولا گویند و در سراج نوشته تگرگ بمعنی آب بسته که از آسمان بارد و بعضی ژاله نوشته و ژاله بمعنی شبنم نیز دیده شده . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ژاله . (صحاح الفرس ). چیزی که از ابر میبارد و
تگرگفرهنگ فارسی عمیدقطرههای باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم بهصورت دانههای کوچک یخ میبارد؛ سنگچه؛ شخکاسه؛ شهنگانه؛ پسکک؛ پسنگک؛ سنگرک؛ یخچه.
سوخت تایریtire-derived fuelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست میآید
گذربرگ تیرTIR carnet, carnet de TIR (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمجوز سازمان حملونقل بینالمللی جادهای (TIR) به وسایل نقلیۀ باری برای عبور از مرز کشورهای عضو با برخورداری از تسهیلات گمرکی
تایرtyre/ tireواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای لاستیکی که بر روی چرخ وسیلۀ نقلیه سوار میشود بهنحویکه با سطح زمین همواره در تماس است و با کاستن از شدت ضربات ناشی از عوارض جاده و تحمل بار واردشده، حرکت چرخ و جابهجایی وسیلۀ نقلیه را بسیار آسان میکند
رَسَن تایرtire cordواژههای مصوب فرهنگستانرسنی از مواد بسپاری یا معدنی که از تاباندن تکرشتهها یا تکرشتههای چندلا یا نخ شکل میگیرد و برای تقویت تایر به کار میرود
شناسۀ اندازۀ تایرtyre designation, tyre numbering, tyre size designationواژههای مصوب فرهنگستانشـناسـهای حرفی ـ عددی بر روی دیوارۀ تایر که توصیفکنندۀ اندازۀ تایر شامل پهنا، نسبت منظری، قطر رینگ (rim)، شاخص بار و شاخص سرعت تایر است
تگرگریزهice pellets 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارش متشکل از ذرات یخ شفاف یا نیمشفاف به قطر 5 میلیمتر یا کمتر
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
تگرگریزهice pellets 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارش متشکل از ذرات یخ شفاف یا نیمشفاف به قطر 5 میلیمتر یا کمتر
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
رگۀ تگرگhailstreakواژههای مصوب فرهنگستاننوار انباشت تگرگ بر روی سطح زمین به طول 10 کیلومتر و عرض 2 کیلومتر