تیتاللغتنامه دهخداتیتال . (اِ) فریب و چاپلوسی را گویند. (برهان ). مکر و فریب و بدین معنی مشترک است در هندی . (آنندراج ). فریب و حیله و مکر و چاپلوسی .(ناظم الاطباء). فریب و مکر و چاپلوسی و تملق . (فرهنگ فارسی معین ). سخنان فریبنده . گفتاری فریبنده . سخنان آرام کننده . چرب زبانی با طفل . آرام ک
تتاللغتنامه دهخداتتال . [ ت ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قشلات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان است که در سی و هشت هزارگزی جنوب باختری قیدارو بیست و شش هزارگزی راه عمومی واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 54 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار ومحصول آنجا غلات و شغل اه
طیثاللغتنامه دهخداطیثال . [ طَ ] (اِخ ) ناحیتی است [ در هندوستان ] به هیتال پیوسته ، میانشان کوهیست صعب ... و جائی کم نعمت است . (حدود العالم ).
تیتالیلغتنامه دهخداتیتالی . (ص نسبی ) غدار و مکار و چاپلوس و ناراست . (ناظم الاطباء). رجوع به تیتال شود.
تیباشلغتنامه دهخداتیباش . (اِ) غمزه و عشوه و فریب . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).عشوه و فریب ... و ظاهراً صحیح تیتال است ، به «تای » قرشت بجای «با»، مرادف تیتال که مشهور است اما تیتال در کلام قدما دیده نشده . (فرهنگ رشیدی ) : هفت نوبت صبر کرد و بانگ کردتا
اختلابلغتنامه دهخدااختلاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فریفتن کسی را. (منتهی الارب ). مُخالَبَه . بزبان فریفتن . (آنندراج ). تیتال . || ربودن .
خضابلغتنامه دهخداخضاب . [ خ ِ ] (ع اِ) وسمه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). || حنا و گلگونه . (ناظم الاطباء) : اندر انواع خضابها. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || رنگ حنا و وسمه در موی سر و ریش و رنگ حنا در دست و پا. (ناظم الاطباء) : چو
بالشلغتنامه دهخدابالش . [ ل ِ ] (اِ) بالشت . تکیه که زیر سر نهند. ودر جواهرالحروف نوشته مأخوذ از بال که بمعنی پرهای بازوی مرغان است ، چه در اصل وضع از پر مرغان می آکندند. (از آنندراج ). یا آنکه مأخوذ از بالیدن بمعنی افزودن است ، چون زیر سر نهادن تکیه موجب افزایش خواب است . (غیاث اللغات ). ب
تیتالیلغتنامه دهخداتیتالی . (ص نسبی ) غدار و مکار و چاپلوس و ناراست . (ناظم الاطباء). رجوع به تیتال شود.