تیران دوملغتنامه دهخداتیران دوم . [ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) سی و چهارمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . او پسر خسرو دوم بود و دو سال سلطنت کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 شود.
چتریانلغتنامه دهخداچتریان . [چ َ ] (اِ مرکب ) تیره ای از گیاهان که وضع گلهای آنها همیشه بشکل چتر و غالباًبصورت چتر مرکب است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 233).
تراژانلغتنامه دهخداتراژان . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) مارکوس اولپیوس تراژانوس کرینیتوس . یکی از امپراتوران بزرگ روم است که بسال 52 م . در ایتالیکا (اسپانیا) متولد شد. پدرش مردی نوخاسته بود و مورد حمایت امپراتور وسپازین قرار گرفت و
ترانلغتنامه دهخداتران . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کنارک در شهرستان چاه بهار که در 72هزارگزی شمال باختری چاه بهار و هفت هزارگزی شمال راه مالرو چاه بهار به جاسک واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ترایانلغتنامه دهخداترایان . [ ت َ ] (نف ، ق ) در حال تراییدن .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تراییدن شود.
تیرانفرهنگ نامها(تلفظ: tirān) (در اعلام) نام پسر اردشیر سوم ؛ تیران اول بیست و هفتمین پادشاه از سلسلهی اشکانیان ارمنستان و پسر آرتاشش سوم ؛ تیران دوم سی و چهارمین پادشاه از سلسلهی اشکانیان ارمنستان و پسر خسرو دوم .
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از بخش راور شهرستان کرمان است که 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع است و 6100 تن سکنه ومعدن قلع دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
تیران اوللغتنامه دهخداتیران اول . [ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) بیست و هفتمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . او پسر آرتاشس سوم بود و در حدود 21 سال سلطنت کرد. رجوع به ایران باستان ج 3<
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از بخش راور شهرستان کرمان است که 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع است و 6100 تن سکنه ومعدن قلع دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
تیرانفرهنگ نامها(تلفظ: tirān) (در اعلام) نام پسر اردشیر سوم ؛ تیران اول بیست و هفتمین پادشاه از سلسلهی اشکانیان ارمنستان و پسر آرتاشش سوم ؛ تیران دوم سی و چهارمین پادشاه از سلسلهی اشکانیان ارمنستان و پسر خسرو دوم .
سراب تیرانلغتنامه دهخداسراب تیران . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه واقع در 2500 گزی شمال کوزران و هزارگزی خاور راه فرعی سنجابی به ثلاث جوانرود. هوای آنجا سرد و دارای 100 تن سکنه است . آب آنجا از سراب تأمین م
کتیرانلغتنامه دهخداکتیران . [ ک َ ] (اِ) قطران است و آن دارو باشد که بر آدم و اسب و استر و گاو و سگ گرگین مالند نیک شود. (برهان ) (از آنندراج ). قطران . (ناظم الاطباء). کتران . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به قطران و رجوع به کتران شود.
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از بخش راور شهرستان کرمان است که 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع است و 6100 تن سکنه ومعدن قلع دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).