تیراژلغتنامه دهخداتیراژ.(فرانسوی ، اِ) عده ٔ کتاب یا روزنامه ای که در یک بار به طبع رسد: تیراژ روزنامه ٔ... بیست هزار است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تیراژفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) شمارگان ، واحدی برای شمارشِ روزنامه ، مجله و کتابی که در یک نوبت به چاپ می رسد، شمار (فره ).
چیتریالغتنامه دهخداچیتریا. (اِخ ) شهر کوچکی است در جزیره ٔ قبرس . این شهر در زمان قدیم به نام (کیتره ) معروف و یکی از مهمترین و بزرگترین شهرهای جزیره بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
پترالغتنامه دهخداپترا. [ پ ِ ] (اِخ ) یا وادی موسی . شهر عربستان قدیم میان بحر احمر و بحرالمیت که متعاقباً پایتخت نبطیها و مردم ادوم یا ادومیه و سپس در دوره ٔ تسلط رومیان پایتخت فلسطین سوم بوده است . این شهر در دره ٔ عمیقی از کوه هور قرار داشت و در تجارت میان فینیقیه و فلسطین تأثیر و دخالت ع
پطرالغتنامه دهخداپطرا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام شهری در عربستان قدیم که امروز بنام وادی موسی معروف است و در میان بحر احمر و بحرالمیت واقع بود و متوالیاًادومیان و نبطیان و در عصر استیلاء رومیها فلسطین سوم آنرا پایتخت خود کردند آن شهر به طبقات در دره ٔ عمیق کوه هور ساخته شده بودو با فینیقیه و فلسطین
ترالغتنامه دهخداترا. [ ت ِ ] (اِخ ) از جزایر یونان است که شهر سیرنا ازجمله ٔ بلاد آن بود. این جزیره اکنون سانتورن نام دارد. (تاریخ قدیم فوستل دو کولانژ).
تیراژهلغتنامه دهخداتیراژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) قوس قزح . (اوبهی ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 529) (ناظم الاطباء). آزفنداک . نوشه . انطلیسون . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. قوس قزح . (حاشیه ٔ
تیراژیلغتنامه دهخداتیراژی . (اِ) قوس قزح . (فرهنگ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کثیرالانتشارفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه بسیار انتشار یابد.۲. ویِژگی مجله یا روزنامهای که به تعداد بسیار چاپ شود؛ دارای تیراژ بالا؛ پرتیراژ.
تیراژهلغتنامه دهخداتیراژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) قوس قزح . (اوبهی ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 529) (ناظم الاطباء). آزفنداک . نوشه . انطلیسون . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. قوس قزح . (حاشیه ٔ
تیراژیلغتنامه دهخداتیراژی . (اِ) قوس قزح . (فرهنگ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.