ترجمه مقاله

تیغ

tiq

۱. آلتی فلزی، با لبۀ بسیارتیز که با آن مو می‌تراشند؛ استره.
۲. هر آلت تیز و برنده.
۳. شمشیر.
۴. (زیست‌شناسی) خار.
۵. بلندی و تیزی سر کوه: ◻︎ چون ز کوه آن طلسم‌ها برداشت / تیغ‌ها را به «تیغ» کوه گذاشت (نظامی۴: ۶۶۳).
۶. [مجاز] شعاع؛ تابش: تیغ آفتاب.
۷. استخوان‌های باریک و نوک‌تیز برخی ماهی‌های خوراکی.

۱. چاقو، حسام، خنجر، دشنه، سیف، شمشیر، قداره، قلیچ، کارد
۲. خار، شوک
۳. قله، ستیغ

ترجمه مقاله