ثانیه شمارلغتنامه دهخداثانیه شمار. [ ی َ / ی ِ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) عقربک خرد که ثانیه های دقیقه را در دستگاه ساعت معلوم کند.
ثانیه شمارفرهنگ فارسی معین( ~. شُ) [ ع - فا. ] (ص فا. اِمر.) عقربة کوچک ساعت که ثانیه ها را معلوم می دارد.
تانژهلغتنامه دهخداتانژه . [ ژِ ] (اِخ ) تلفظ فرانسوی «طنجه » شهر و بندری است به مراکش که بر کنار تنگه ٔ جبل طارق واقع است و 46000 تن سکنه دارد و مرکز یک منطقه ٔ بین المللی بمساحت 583هزار مترمربع است که در این منطقه <span class
تانپهلغتنامه دهخداتانپه . [ پ ِ ] (اِخ ) دره ٔ قدیمی بسیار زیبا و باشکوهی در یونان ، ناحیه ٔ قدیمی «پِنِه » است . این نام گذاری بواسطه ٔ زیبایی این دره بود.
تانهلغتنامه دهخداتانه . (اِخ ) موضعی است در هند که در مشرق آن دو قصبه ٔ «بهروج » و «رهنجور» قرار دارند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 100 و 102 و التفهیم چ جلال همایی ص 198 و نزهةالقلوب چ گای لیست
تانهلغتنامه دهخداتانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) تان باشد. (جهانگیری ) (برهان ). تان و تار نقیض پود. (ناظم الاطباء). نقیض پود است و آن تارهایی است که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند. (برهان ).
ساعت شمارلغتنامه دهخداساعت شمار. [ ع َ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) (عقربک ...) عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار.
ساعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان دیواری، عقربهدار، رومیزی، رقمی، دیجیتال، اتمی، شماطهدار چراغ راهنمایی، ساعت شنی، آفتابی عقربۀساعتشمار (دقیقهشمار، ثانیهشمار)، دکمۀ کوک، دکمۀ تنظیم، بند ساعت وقتشمار کوک ساعت
عقربهلغتنامه دهخداعقربه . [ ع َ رَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) عقربة. عقربه ٔ ساعت . هر یک از میله های فلزی باریک گردان متصل به چرخها و دستگاههای ساعت که گردش آنها در روی صفحه ٔ ساعت نشان دهنده ٔ ثانیه و دقیقه و ساعت باشد. هر یک از دو میله ٔ باریک بر صفحه ٔ ساعت ک
شمارلغتنامه دهخداشمار. [ ش ُ ] (اِ) حساب . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) : چون شمار آید بی رنج بیک ساعت بر تو بشمارد یک خانه پر از ارزن . فرخی .نی نی دروغ گفتم این چه شمار باشدباری نبید خور
سانتی متر در ثانیهلغتنامه دهخداسانتی متر در ثانیه . [ م ِ دَ ی َ/ ی ِ ] (اِ مرکب ) واحد سرعت در دستگاه S .G .C و آن سرعت متحرکی است که در حرکت یکنواخت در هر ثانیه یک سانتی