ثأبلغتنامه دهخداثأب . [ ث َءْب ْ ] (ع اِ) ثوباء. خامیاز. خامیازه . خمیازه . دهن دره . دهان دره . آسا. فاژ. باسک . کهنزَه . بیاستو. هاک . فاژه . آهنیابه .
ثأبلغتنامه دهخداثأب . [ ث َءْب ْ ] (ع مص ) خمیازه کشیدن . دهان دره کردن . آسا کردن . فاژیدن . تثاؤب .
تاب تابلغتنامه دهخداتاب تاب . (نف مرکب ) پرتوافکن ، نورافشاننده : ای عوض آفتاب روز و شبان تاب تاب تو بمثل چون عقاب حاسد ملعونت خاد.منوچهری .
طاب طابلغتنامه دهخداطاب طاب . (اِ) طبطاب : و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب این کار مدروس شد. (تاریخ بیهقی ). رجوع به طبطاب شود.
تب و تابلغتنامه دهخداتب و تاب . [ ت َ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، از اتباع ) تف و تاب . تاب و تب . رنج و سوز. سوز و گداز. رجوع به تاب و تب ، و تف شود.
ثابتلغتنامه دهخداثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عتیک بن النعمان الانصاری . صحابی است و در جنگ جسر ابوعبید در سال 15 هَ . ق . کشته شد .
ثابتلغتنامه دهخداثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الزبیربن هشام بن عروة. مرزبانی در الموشح او را از جمله ٔ روات اخبار ابوالعتاهیه شاعر ذکر کرده است .
ثابتلغتنامه دهخداثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن علی کوفی . او راست : کتاب خلق الانسان وخلق الفرس . و رجوع به ثابت بن عبدالعزیزاللغوی شود.
ثابتلغتنامه دهخداثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حبیب مولی علی بن رابطه از شاگردان و روات ابوعبید قاسم بن سلام . او همه ٔ کتب ابوعبید را روایت کرده است .
حملة همبستگیcorrelation attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حملة مبتنی بر روش تقسیموحل که از وابستگی آماری میان دنبالة کلید اجرایی و خروجی یکی از ثابهای خطی سازندة رمزِ جریانی برای یافتن حالت اولیة همان ثاب خطی استفاده میکند
ثبّات انتقال بازخوردی خطیlinear feedback shift registerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ثبّات انتقال بازخوردی که تابع بازخورد آن خطی است اختـ . ثاب خطی LFSR
ثبّات انتقال بازخوردی غیرخطیnonlinear feedback shift registerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ثبّات انتقال بازخوردی که تابع بازخورد آن غیرخطی است اختـ . ثاب غیرخطی NLFSR
حملة نشانگان خطیlinear syndrome attackواژههای مصوب فرهنگستاننسخهای ضعیف از حملة همبستگی سریع که بر روی مولدهای جریان کلید مبتنی بر ثاب خطی اعمال میشود
اثأبلغتنامه دهخدااثأب . [ اَ ءَ ] (ع اِ) درختی است که از چوب آن مسواک کنند. اثب . اَثْاءَبه یکی . (منتهی الارب ).