ثقافتلغتنامه دهخداثقافت . [ ث َ ف َ ] (ع مص ) ثقف . ثَقَف . زیرکی . زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن . زیرک و استاد شدن . || سخت استوار شدن .
تقافطلغتنامه دهخداتقافط. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) یارمندی نمودن نر و ماده به گشنی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تحلیل تکافتSWOT analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی تحلیلی برای دستهبندی عوامل مهم درونی و بیرونی اثرگذار بر سازمان و راهبردها و آیندههای ممکن و شناسایی توانایـیها، کاستـیها، فـرصتها و تهدیـدها ص.ک. تحلیل توانایی ـ کاستی ـ فرصت ـ تهدید strength-weakness-opportunity-threat analysis
تکفیتلغتنامه دهخداتکفیت . [ ت َ ] (ع مص ) فراز گرفتن چیزی را و به پنچه گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فراهم آمدن . (از اقرب الموارد).
تکفتلغتنامه دهخداتکفت . [ ت َ ک َف ْ ف ُ ] (ع مص ) درترنجیدن و منقبض شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقبض جامه . شتاب کردن مرغ در پریدن و تقبض در آن . || شتافتن در مسیر خود. (از اقرب الموارد).
زیرکیلغتنامه دهخدازیرکی . [ رَ ] (حامص ) بصیرت . فطانت . دهاء. فطنت . تیزی خاطر. ذکاء. ذکاوت . کیاست . کیس . ثقافت . ثقف . بزاعت . مهارت . ظرافت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). عقل و دانش و ادراک . (آنندراج ). فراست و ادراک و کیاست و تیزفهمی و چالاکی . (ناظم الاطباء). باهوش بودن . هوشیاری . صاحب