ثنایافرهنگ فارسی عمیدمجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد؛ دندان پیش.
ثنایالغتنامه دهخداثنایا. [ ث َ ] (ع اِ) ج ِ ثَنیة. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد؛ فلان طلاّع الثنایا؛ اذا کان سامیاً لمعالی الامور. || چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت . || شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه . حیث قال : و نفخ فی الصور
ثنأالغتنامه دهخداثنأا. [ ث َ ئُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا...) وی یکی از علماء هندوستان بود که در حدود سال 946 هَ . ق . قضای پاتیپات به وی محول شد. او راست : تفسیری بنام تفسیر مظهری . و کتاب السیف المسلول و بعض مؤلفات دیگر. (قاموس الاعلام ).
تناءلغتنامه دهخداتناء. [ ت ُن ْ ناءْ ] (ع اِ) ج ِتانی ٔ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دهداران . (مهذب الاسماء). و رجوع به تانی ٔ شود.
تنائیلغتنامه دهخداتنائی . [ ت َ ] (ع مص ) دور شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنگایلغتنامه دهخداتنگای . [ ت َ ] (اِ) تنگی و ضیق و جای تنگ و دره ٔ کوه . || گور و قبر. || عالم . || کالبد آدمی . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری و تنگنای شود.
پیشلغتنامه دهخداپیش . (اِ) نام هر یک از چهار دندان که دو بر بالا و دو به زیر است در پیش دهان و آنرا به تازی ثنیه و جمع آنرا ثنایا گویند.
ذوات الثنایالغتنامه دهخداذوات الثنایا. [ ذَ تُث ْ ث َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوندان دندانهای پیشین .