عنبربویلغتنامه دهخداعنبربوی . [ عَم ْ ب َ ] (ص مرکب ) آنچه بوی عنبردهد و خوشبو باشد. رجوع به عنبربو شود : آهوی تاتار را سازد اسیرچشم جادوخیز و عنبربوی تو. خاقانی .نماند جز بدان پیغمبر پاک کزو در کعبه عنبربوی شد خاک . <p class=