جانشینلغتنامه دهخداجانشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) قائم مقام . (بهارعجم ) (آنندراج ). کسی که به نیابت از دیگری کاری انجام دهد مانند: وکیل ، وصی ، ولی ، نایب ، نائب مناب ، خلیفه ، ولی ، بدل ، عوض ، قَفی ّ. (منتهی الارب ) : بی باده دل ز سیر جهان وانمیشودگل جانشین سبزه
جانشینفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد.۲. [قدیمی] خلیفه؛ قائممقام؛ ولیعهد.۳. عوض.
جانشیندیکشنری فارسی به انگلیسیacting, alternate, deputy, double, fill-in, quid pro quo, relief, replacement, stand-in, substitute, successor, surrogate
جانسنلغتنامه دهخداجانسن . [ س ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان بیولژی است که از دسته ٔ مخالفان تئوری کروموسومی بشمار است . رجوع به بیولژی وراثت تألیف عزت اﷲ خبیری ج 1 ص 174 شود.
پس جانشینلغتنامه دهخداپس جانشین . [ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) کنایه از شخصی است که چون صاحب دکان برخیزد او بجای صاحب دکان بنشیند و کالا بفروشد. (برهان قاطع).
جانشین برخاستtakeoff alternate/ take-off alternateواژههای مصوب فرهنگستانفرودگاه جانشینی که هواپیما اندکی پس از برخاست بنا به ضرورت در صورت عدم امکان بازگشت به فرودگاه خروجی در آن فرود میآید
جانشینیلغتنامه دهخداجانشینی . [ ن ِ نی ] (حامص مرکب ) خلافت . ولایت عهد. وراثت . (ناظم الاطباء). عمل قائم مقام . رجوع به جانشین شود.
جانشینسازیsubstitutionواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که ازطریق آن فرد به جای اعمال و احساسهای ممنوع یا دستنیافتنی به اعمال یا احساسهای موجه یا دستیافتنی متوسل میشود
جانشینیvicarianceواژههای مصوب فرهنگستانجدایی یا تقسیم گروهی از موجودات زنده بهواسطة وجود مانع جغرافیایی نظیر کوه یا پیکرة آب که بر اثر آن رقمها یا گونههای جدید جانشین گروه اصلی میشوند
جانشینیلغتنامه دهخداجانشینی . [ ن ِ نی ] (حامص مرکب ) خلافت . ولایت عهد. وراثت . (ناظم الاطباء). عمل قائم مقام . رجوع به جانشین شود.
پس جانشینلغتنامه دهخداپس جانشین . [ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) کنایه از شخصی است که چون صاحب دکان برخیزد او بجای صاحب دکان بنشیند و کالا بفروشد. (برهان قاطع).
غذای جانشینfood substituteواژههای مصوب فرهنگستانغذای هدفمندی که ازلحاظ ظاهر و بافت و عطر و طعم شبیه یک غذای متداول است
فرودگاه جانشینalternate airport, alternate airfield, alternate aerodrome, alternate 1واژههای مصوب فرهنگستانفرودگاهی که در صورت عدم امکان نشست در فرودگاه مقصد، برای فرود توصیه میشود
قرارداد مادری جانشینsurrogacy agreementواژههای مصوب فرهنگستانقرارداد بین والدین خواهان و مادر جانشین در موضوع مادری جانشین