جاگیرلغتنامه دهخداجاگیر. (اِ مرکب ) پاره ای از زمین که سلاطین و امرا و منصب داران و مانند آن دهند تا محصول آن را از کشت و کار هرچه پیدا شود متصرف گردند و به اصطلاح ارباب دفاتر سلاطین هندوستان تیول و قدری از ملک که عوض ماهانه تنخواه نمایندو اینکه در اشعار بعضی از متأخرین ایران واقع شده زبان خو
جاگیرلغتنامه دهخداجاگیر. (اِخ ) (شیخ ...) یکی از مشایخ صوفیه و از مریدان ابوالوفاء بود. ابوالوفاء بر وی ثنا گفته و طاقیه ٔ خود را بدست شیخ علی هیئتی برای وی فرستاده است . همو گفت : من از خدای تعالی ، درخواستم که جاگیر را از جمله ٔ مریدان من گرداند خدای تعالی وی را بمن ببخشید. وی اصلاً از کردان
زاری زارلغتنامه دهخدازاری زار. [ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )- به زاری زار ؛ زار زار : مرا ز چشم و سیه زلف یار یاد آمدفرونشستم و بگریستم بزاری زار. فرخی .- || به خواری . به ذلّت . با مذلّت
جاگیریzone defenseواژه‌های مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، شیوه‌ای دفاعی که در آن هر مدافع از منطقۀ مشخصی از زمین دفاع می‌کند متـ . دفاع منطقه‌ای
جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند.وهمچنین نام طایفه بزرگی در کراچی پاکستان می باشد.
جاگیر شدنلغتنامه دهخداجاگیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قرار گرفتن . مستقر شدن . درجای خود ثابت شدن .
جاگیری فشردهzone pressure defenseواژه‌های مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، نوعی جاگیری دفاع منطقه‌ای که بهصورت تهاجمی انجام شود متـ . دفاع منطقه‌ای فشرده
جاگیر شدنلغتنامه دهخداجاگیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قرار گرفتن . مستقر شدن . درجای خود ثابت شدن .
جاگیریzone defenseواژه‌های مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، شیوه‌ای دفاعی که در آن هر مدافع از منطقۀ مشخصی از زمین دفاع می‌کند متـ . دفاع منطقه‌ای
جاگیری فشردهzone pressure defenseواژه‌های مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، نوعی جاگیری دفاع منطقه‌ای که بهصورت تهاجمی انجام شود متـ . دفاع منطقه‌ای فشرده
