اکراهاً، بااکراه، جبراً، ناچار، ناخواسته
اجباری، اکراه، بهجبر، جبراً، متنکراً ≠ اختیاری
بهجبر، بهزور، بهعنف، جبراً، زوری، قهراً
بقهر. [ ب ِ ق َ ] (ق مرکب ) قهراً. جبراً. بزور.
۱. بناچار، بهزور، جبراً، عنفاً، ناگزیر ۲. بالطبع، طبیعتاً