جبروتلغتنامه دهخداجبروت . [ ج َ ب َ ] (ع اِمص ) بزرگواری . (مهذب الاسماء) (السامی ). عظمت . کبر. (اقرب الموارد). عظمت و بزرگی . تکبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).عظمت . بزرگی . تکبر. کیاباد. نخوت . (ناظم الاطباء). کبر. سرکشی . کبریا. جبریاء. (منتهی الارب ). جَبْروت جُبْروت . (اقرب الموارد). کلمه
جبروتفرهنگ فارسی عمید۱. عظمت؛ بزرگی.۲. (تصوف) عالَمی که مجرد از ماده، صورت، و زمان است؛ عالم قدرت و عظمت الهی.۳. قدرت و سلطۀ همراه با سربلندی.
عالم جبروتلغتنامه دهخداعالم جبروت . [ ل َ م ِ ج َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم ذات قدیم را عالم جبروت گویند و عالم صفات حق را ملکوت نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقام ملائکه و عرش . (ناظم الاطباء). || حالت بزرگی و تکبر. || عالم عظمت و جلال اسمای صفات الهی . || مرتبه ٔ وحدت که حقیقت محمد
حامد جبروتیلغتنامه دهخداحامد جبروتی . [ م ِ ج َ ] (اِخ ) ابن محمود جبروتی ، مکنی به ابومحمد، ساکن مکه . علم و عبادت بدو بکمال رسید. وی بسال 962 هَ . ق . وفات کرد و شیخ عبدالعزیز زمزمی قصیده ای در رثاء او سروده که مطلع آن این است :ایها الغافل الغبی تنبه ان با
عالم جبروتلغتنامه دهخداعالم جبروت . [ ل َ م ِ ج َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم ذات قدیم را عالم جبروت گویند و عالم صفات حق را ملکوت نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقام ملائکه و عرش . (ناظم الاطباء). || حالت بزرگی و تکبر. || عالم عظمت و جلال اسمای صفات الهی . || مرتبه ٔ وحدت که حقیقت محمد
عالم جبروتلغتنامه دهخداعالم جبروت . [ ل َ م ِ ج َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم ذات قدیم را عالم جبروت گویند و عالم صفات حق را ملکوت نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقام ملائکه و عرش . (ناظم الاطباء). || حالت بزرگی و تکبر. || عالم عظمت و جلال اسمای صفات الهی . || مرتبه ٔ وحدت که حقیقت محمد