لغتنامه دهخدا
جرس . [ ج َ ] (ع اِ) پاره ای از هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گروهی از هر چیز. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). یقال : «مضی جرس من اللیل ؛ ای طائفة منه ». (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جرس من اللیل ؛ ای طائفة. (از متن اللغة). ج ، جُروس . (