لغتنامه دهخدا
جزمازج . [ ج َ ما زَ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب گزمازک و میوه ٔ درخت گز است . (از منتهی الارب ). مأخوذ از گزمازک که میوه ٔ درخت گز باشد. (ناظم الاطباء). کزمازج است که ثمرةالطرفا باشد. (فهرست مخزن الادویه ). ثمرةالطرفا است و معرب از گزمازک که به عربی آنرا ثمرةالطرفا خوانند و حب